روباه وزاغ
روباهه اومد پای درخت گفت : سلام زاغی ...
زاغی با دستش پنیرو چسبید و گفت : من عمرا به تو پنیر نمیدم !!
روباه گفت : یه عمره همتون اسیر شورای تالیف کتب درسی هستین ،
وگرنه تا حالا کدوم خری دیده روباه پنیر بخوره !؟؟؟
پا نوشت: آفرین به این ذهن های خلاق...۲ تا داستانه که مانور روی اون هنوز که هنوزه ادامه داره یکی همین داستان زاغ و روباهه اون یکی هم داستان مشهور بزبزقندی هست...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۱ ساعت 12:39 توسط محسن
|